مقدمه
اکثر کشورهای توسعهیافته در حال انتقال از حالت اداری یا بوروکراتیک به وضعیت کارآفرینی هستند. کارآفرینان به ویژه در ایجاد واحدهای اقتصادی کوچک و متوسط که منجر به اشتغالزایی بالایی میگردد، نقش کلیدی دارند. سیر تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان میدهد که کارآفرینی در نظریههای اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته شده است و از قرن پانزدهم تاکنون، در کانون مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. اولین بار، فردی به نام شومپیتر (Schumpeter) مقوله کارآفرینی را مطرح کرد و آن را به عنوان موتور توسعه اقتصادی معرفی کرد. این اقتصاددان که او را پدر علم کارآفرینی میدانند بر این باور بود که رشد و توسعۀ اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد شد که افرادی در بین آحاد جامعه با خطرپذیری، اقدام به نوآوری کرده و با این کار، روشها و راهحلهای جدید جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کهن قبلی شوند.
انگیزهها برای کارآفرینی و پاداشهای درکشده احتمالاً بین افراد متفاوت است. اکوسیستم کارآفرینی ترکیبی از عناصر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی درون یک منطقه است که محیط مساعدی برای انجام فعالیتهای کارآفرینانه را به وجود میآورند. شناخت اکوسیستم و اجزای آن روشی کاربردی برای فهم شیوههای ارتباطی مختلف میان ویژگیهای اکوسیستم و عناصر شکلدهندۀ آن و همچنین تأثیر آنها بر کارآفرینان است.
با وجود اینکه کارآفرینی علم جدیدی است، امروزه در تمامی ابعاد توسعه مطرح است و مهمترین دستاوردهای کارآفرینی برای توسعه کشور، ایجاد رفاه، اشتغال و ثروت و شناخت فرصتهای مناسب است و حتی عدهای معتقدند که کارآفرینی میتواند به عنوان یک مکانیزم، موجب افزایش بهرهوری در سازمان شود؛ به طوری که امروزه کشورهای توسعهیافته از یک زاویۀ جدید شرکتهای خود را در یک محیط کاملاً متغیر، پویا نگه داشتهاند و علت آن کشف و پرورش انسانهای خاصی است که کارآفرینی میکنند و موجب ایجاد بستر موفقیتها میشوند.
تعریف کارآفرینی
واژۀ کارآفرینی از کلمۀ فرانسوی Entreprendre گرفته شده است که مفهوم تعهد کاری را دربر میگیرد. کارآفرین کسی است که تعهد میکند تا سازماندهی و مدیریت کسب و کار جدیدی توأم با ریسک را بپذیرد. در آغاز، کارآفرین در زبان فرانسه به کسی اطلاق میشد که گروه موزیک یا دیگر فعالیتهای تفریحی و سرگرمکننده را سازماندهی میکرد؛ سپس در اوایل قرن شانزدهم میلادی این مفهوم برای کسانی به کار برده شد که به مأموریتهای نظامی اعزام میشدند. به تدریج، این واژه در قرن هفدهم کاربرد بیشتری پیدا کرد و فعالیتهای مهندسی همچون امور ساختمانی و سنگرسازی را نیز شامل شد. با شروع قرن هجدهم این اصطلاح برای فعالیتهای اقتصادی نیز به کار گرفته شد.
در این قالب، مفهوم کارآفرین بیش از چهار قرن سیر تکاملی خود را پیمود. از این زمان به بعد بود که واژۀ کارآفرین برای فعالیتهای متنوع در قالب دیدگاههای مختلف مطرح شد. کارآفرینی فرایندی از ارائه اندیشههای تازه و نو، بهرهگیری از امکانات و فرصتهای موجود با تکیه بر دانش، پیشه و کار مربوط به آن و پذیرش خطر است. کارآفرینی منجر به ایجاد ابتکار و تنوع میشود، توانایی مورد نیاز برای سازگاری و تمرکز بر نیاز مشتری را افزایش میدهد و تکنولوژیها و روشهای جدید مدیریتی را معرفی مینماید. به علاوه، کارآفرینی به دلیل اینکه محصولات و خدمات جدیدی را به همراه دارد برای جامعه سودمند است.
انواع کارآفرینی
الف- کارآفرینی مستقل (فردی):
کارآفرینی فردی یا مستقل، فعالیت در یک محیط آزاد و عاری از مقررات بوروکراسی و دست و پاگیر است تا فرد امکان درک و تشخیص نیاز بازار را بـا توجـه بـه منابع، تکنولوژی و امکانات موجود به دست آورده و اقدامات مخاطرهپذیر را برای به نتیجهرساندن ایدۀ خود بپذیرد.
ب- کارآفرینی سازمانی:
واژۀ کارآفرین سازمانی، در سال ۱۹۸۵ توسط فردی به نام پینکات (Pinchot) ابداع شد. وی کارآفرین سازمانی را فردی تعریف کرد که در سازمانهای بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت مینماید و فعالیت وی، ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید میباشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد.
ج- کارآفرینی شرکتی (سازمان کارآفرین):
کارآفرینی شرکتی، فرایندی است که یک شرکت طی میکند تا همۀ افراد آن به کارآفرینی تشویق شده و فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در شرکت انجام میپذیرد. در این فرایند، هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین انجام وظیفه میکنند.
د- کارآفرینی اجتماعی:
مفهوم کارآفرینی اجتماعی، اصول کارآفرینی را با تمرکز بر روی کسبوکارهای سودآور، هم برای توسعۀ اقتصادی و هم برای کالاهای عمومی به کار میگیرد. محققان معتقدند که کارآفرینان افرادی هستند که از روی عادت و برای ایجاد ارزش، از فرصتهای به دست آمده به نوآوری روی میآورند و کارآفرینان اجتماعی قادرند فرصتی را برای ارضای یک نیاز که در سیستم رفاه اجتماعی ارضا نشده تشخیص دهند و منابع لازم برای آن را (مردم، پول و مکان) جمعآوری نمایند.
ه- کارآفرینی بینالمللی:
کارآفرینی بینالمللی اصطلاحی است که در اوایل دهۀ ۱۹۹۰ میلادی وارد وارد ادبیات کارآفرینی شد و به فرایند هدایت فعالیتهای اقتصادی در فراسوی مرزهای ملی اطلاق میشود. شاید جدیدترین تعریف از کارآفرینی بینالمللی، تعریفی باشد که توسط اویات (Oviatt) و مک دوگال (McDougall) ارائه شد. آنها کارآفرینی بینالمللی را اینگونه تعریف میکنند: «کشف، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتها در آن سوی مرزهای ملی برای خلق کالاها و خدمات آتی».
ارزش افزوده یک اکوسیستم کارآفرینی
برای تحقق رشد و نوآوری، اکوسیستم کارآفرینی باید عملکرد خوبی برای کارآفرینان داشته باشد. چنین اکوسیستمی شبکهای تعاملی از بازیگرانی است که بر یکدیگر تأثیر میگذارند و شانس زندهماندن یک خالق سرمایهگذاری و شرکت او در یک منطقه یا کشور را افزایش میدهند.
علاوه بر این، شایستگیهای صاحبان مشاغل، شبکهها، موسسات رسمی، سرمایه و فرهنگ انسانی، دانش جدید و تأمین مالی نیز برای ایجاد ارزش از طریق کارآفرینی بسیار مهم هستند. چالش اینجا است که بتوانیم همۀ این عناصر مکمل را در کنار یکدیگر داشته باشیم به گونهای که در کنار هم، ارزش بیشتری داشته باشند. این همان چیزی است که یک اکوسیستم با عملکرد خوب را مشخص میکند. همچنین، راهبرد اصلی اکوسیستم کارآفرینی تقویت ظرفیت نوآوری، رقابت و رفع نیاز رفاه میباشد. هرچه كشوری مرفهتر باشد، برای رشد دستمزد و ثروت، شركتهای سازنده و نوآورتر باید همچنان در رقابت باقی بمانند.
مسائل بااهمیت برای كارآفرينان
- چگونگي شناسايي فرصتها
- كسب منابع و مديريت آن براي بهرهبرداري از فرصتها
- به كاربردن خلاقيت و رسيدن به راهحلهاي مفيد
- انجام ريسكهاي حسابشده و شريكشدن درپيامدها و پاداشها
مهارتهای موردنیاز كارآفرينان
- مهارتهاي حفظ دارايي معنوي
- توسعه محصول و بازار
- مطالعات امكانپذيري مالي و اقتصادي
- چگونگي عملكرد تيم مديران ارشد و تأثير بر عملكردشركتهاي جديد
- چگونگي آمادهسازي و توسعه تيمهاي سرمايهگذاري،براي پشتيباني ساخت تيمهايي كه از نظر موقعيت،نماينده شركتهاي جديد در جهان خارج هستند.
- درك چگونگي توسعه پويايي تيم مديران ارشد درباره تصميمگيري گروهي، مديريت تضاد و وحدت ديدگاه مشترك استراتژيك