ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها یکی از چالش‌برانگیزترین بخش‌های مسیر رشد و جذب سرمایه است. سرمایه‌گذاران و بنیان‌گذاران نیاز دارند بدانند شرکتشان در مقایسه با رقبای داخلی و بین‌المللی چه جایگاهی دارد. یکی از روش‌های پرکاربرد در این حوزه، بنچمارک آنالیز (Benchmark Analysis) است.

در این مقاله با رویکردی آموزشی، به کمک مثال استارتاپ اسنپ، مراحل ارزش‌گذاری با استفاده از این روش را بررسی می‌کنیم. همچنین توضیح می‌دهیم چگونه داده‌های شرکت‌های مشابهی مثل اوبر، دیدی، کریم، لیفت و دیگر پلتفرم‌های حمل‌ونقل آنلاین، می‌تواند برای برآورد ارزش واقعی یک استارتاپ ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.


روش بنچمارک آنالیز چیست؟

بنچمارک آنالیز به زبان ساده یعنی مقایسه یک شرکت با نمونه‌های مشابه بین‌المللی یا محلی. در این روش، داده‌های واقعی شرکت‌های مشابه در صنعت، مبنای تخمین ارزش استارتاپ قرار می‌گیرد.

برای مثال اگر بخواهیم اسنپ را ارزش‌گذاری کنیم، داده‌های اوبر در آمریکا، دیدی در چین، گرب در سنگاپور و کریم در خاورمیانه بهترین معیارهای مقایسه هستند.


مراحل ارزش‌گذاری اسنپ با روش بنچمارک

۱. انتخاب شرکت‌های مشابه

اولین قدم، شناسایی رقبای بین‌المللی در حوزه حمل‌ونقل آنلاین است. در این مقاله، شرکت‌هایی مانند:

  • Uber (اوبر)

  • Didi (دیدی)

  • Grab (گرب)

  • Careem (کریم)

  • Lyft (لیفت)

  • Cabify (کبیفای)

به‌عنوان معیارهای مقایسه انتخاب شدند.

۲. جمع‌آوری داده‌های کلیدی

برای ارزش‌گذاری نیازمند داده‌های معتبر هستیم. برخی از مهم‌ترین متغیرها عبارت‌اند از:

  • آخرین ارزش‌گذاری (Valuation)

  • تعداد سال‌های فعالیت (Age of company)

  • تعداد شهرهای فعال

  • تعداد رانندگان فعال

  • میانگین تعداد سفر روزانه

  • میانگین قیمت هر سفر

  • درآمد سالانه (Revenue)

  • نرخ کمیسیون از هر سفر

  • GDP سرانه کشور محل فعالیت

این اطلاعات از منابعی مانند Statista، Crunchbase، Yahoo Finance و گزارش‌های سالانه شرکت‌ها به‌دست می‌آید.

۳. تنظیم داده‌ها بر اساس شرایط محلی

از آنجا که شرایط اقتصادی ایران با کشورهایی مثل آمریکا یا چین متفاوت است، باید تعدیل‌های لازم انجام شود.
برای مثال:

  • GDP سرانه ایران در مقایسه با آمریکا پایین‌تر است.

  • بازار سرمایه ایران (بورس) هنوز میزبان بسیاری از استارتاپ‌ها نشده است.

  • شرایط خاص سیاسی-اقتصادی کشور نیز اثرگذار است.

بنابراین داده‌های جهانی باید با واقعیت‌های اقتصاد ایران سازگار شوند.

۴. محاسبه نسبت‌های مالی (Multiples)

یکی از مهم‌ترین معیارها در این روش، نسبت P/S (Price to Sales) یا نسبت ارزش شرکت به فروش سالانه آن است.

  • برای اوبر این نسبت حدود ۸ بوده است.

  • برای دیدی، حدود ۲.۸۹

  • برای گرب، نزدیک به ۱۴

مقایسه این اعداد، تصویری از بازه ارزش‌گذاری در صنعت حمل‌ونقل آنلاین به ما می‌دهد.

۵. تخمین درآمد اسنپ

با توجه به سهم بازار اسنپ در ایران (۸۰ تا ۸۵ درصد)، می‌توان درآمد آن را بر اساس داده‌های رقیب داخلی‌اش تپسی برآورد کرد.
به‌طور مثال اگر درآمد سالانه تپسی ۳۰۰ میلیارد تومان باشد، درآمد اسنپ با سهم بزرگ‌تر بازار می‌تواند چندین برابر این عدد باشد (حدود ۶۶ میلیون دلار در سال ۱۳۹۹ تخمین زده شد).

۶. محاسبه ارزش نهایی

با ترکیب روش‌های مختلف (P/S، داده‌های عملیاتی، و تنظیمات اقتصادی) و گرفتن میانگین، ارزش اسنپ در سال بررسی‌شده حدود ۶۱۷ میلیون دلار برآورد شد.
این رقم با نرخ دلار همان سال معادل ۱۵ هزار میلیارد تومان و با نرخ امروز بسیار بالاتر خواهد بود. برای توضیحات دقیق تر می توانید به منبع در پایین نوشته مراجعه کنید.


مزایای روش بنچمارک آنالیز

  • سادگی و شفافیت در مقایسه با روش‌های پیچیده مالی مثل DCF

  • استفاده از داده‌های واقعی شرکت‌های مشابه

  • انعطاف‌پذیری برای صنایع مختلف (از حمل‌ونقل گرفته تا فین‌تک و تجارت الکترونیک)


جمع‌بندی

روش بنچمارک آنالیز ابزاری قدرتمند برای ارزش‌گذاری استارتاپ‌هاست، مخصوصاً در بازارهایی که دسترسی به داده‌های مالی شفاف محدود است.

با استفاده از این روش می‌توان تخمینی واقع‌بینانه از ارزش استارتاپ‌هایی مانند اسنپ، دیجی‌کالا یا استارتاپ‌های فین‌تک داشت. البته این روش بی‌نقص نیست و بهتر است در کنار سایر روش‌ها (مثل DCF یا VC method) مورد استفاده قرار گیرد.

منبع:تحریریه بیلدزآپ، آکادمی دانایان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + 1 =
Powered by MathCaptcha